شنيدم برهاي پائين چشمه درون آب جست حيوان تشنه
به ناگه گرگ مكاري رسيده سرچشمه بلند زوزه كشيده
چه ميخواهي درون چشمه آب شده بازيچهات گرديده مرداب
چرا اين آب را آلوده كردي حيات زندگي را مرده كردي
گمانم پارسال هم مادرت بودتمام آب را آلوده بنمود
بگفت اي گرگ تو بيهوده گوئي تو بالايي ز من صافي بجويي
سرچشمه اگر پاكيزه باشدبه هر جا ميرسد پاكي بپاشد
جوابم را نده زيباي ساده منم آن گرگ خون ريز درنده
نظر بر گرگ كرد از دردمندي برآورد از نفس آه بلندي
كه اي ياوه سراي زشت كردارهمه نيّت منم اي گرگ خونخوار
موضوعات مرتبط: 22 -بره و گرگ، ،
برچسبها: